انتظار:کلمه ای ژرف، و معنایی ژرفتر...
انتظار:باوری شورآور، و شوری در باور...
انتظار:فلسفه ای بزرگ، و عقیده ای سترگ...
انتظار:تواضعی در برابر حق،تکبری در برابر باطل...
انتظار:سرکشی در برابرستم و بیداد، و راه گشایی برای حکومت عدل و داد...
انتظار:شعار پایداری،و درفش عصیان و بیداری...
انتظار:خط بطلان بر همه کفر ها و نفاق ها،و ظلمت ها و تطاول ها...
انتظار:خونی در رگ زندگی، و قلبی در سینه تاریخ...
انتظار:تبر ابراهیم،عصای موسی،شمشیر داود،فریاد محمد...
انتظار:خروش علی،خون عاشورا، و جاری امامت...
انتظار:در درون تاریکی ها و سردیها،به دمیدن سپیده دمان چشم داشتن،
و به امید طلوع خورشید زیستن؛
انتظار:در زیر سیل خروشان تباهی و فساد قرار گرفتن، و آنی قد خم نکردن...
انتظار: نفی ارزش های واهی، و تحقیر شوکت های پوچ...
انتظار:دست رد بر سینه هر چه باطل، و داغ باطله بر چهره هر چه ظلم...
انتظار:در مسیر جاری کوبنده زمان ایستادن،و آری ها را خوار شمردن،و نه
گفتن و نه گفتن؛...
انتظار:صلابت...
انتظار:نه...
این است انتظار،شعار شور آور منتظران، مقاومان، پایداران،
صلابت پیشگان شیعیان، مهدی طلبان تاریخ،...
این است انتظار...
salam kheil kheili neveshtat ghashang bod be manam sar bezan bye
اتفاقا این انتظار خیلی شیرینه.. با اینکه می دونی تهش هیچی نیست و تا اون روز زنده نیستی اما باز هم منتظرشی!
سلام دوست من
منم تبریک می گم این روز بزرگ رو
و انتظار
جایی برای موجوداتی عادی مثل من نذاشتی که بتونیم چیزی بهش اضافه کنیم
فقط می تونم بگم تلخی شیر ینیه
نوشته هات و نوشتنت به نظرم خیلی آشنا میان ...
سربلند بمونی و ایرونی
ممنون که سر زدی!!!!!!!!!!!! قربان تو امیر
سلام خیلی خوب بود. موفق باشی.
سلام خوبی؟ مینویسم برای تو ، مینویسم از عشق و تو نیز بخوان این احساس مرا. از عشق نوشتن احساس میخواهد ، درک میخواهد ، غرور میخواهد پس با دلی پر غرور بخوان متنهای مرا.... دفتر عشق آپدیت شد و منتظر حضور سبزت هستم. شاد باشی. یا حق
وقتی که تنگ غروب بارون به شیشه میزنه!
همه غصه های دنیا توی سینه منه!
توی قطره های بارون، میشکنه بغض صدام!
دیگه غیر از یه دونه پنجره هیچی نمیخوام!
پشت این پنجره میشینمُ و آواز میخونم!
منتظر واسه رسیدنت تو بارون می مونم
زیر بارون انتظارت رنگ تازه ای داره
منم عاشق ترم انگار وقتی بارون می باره
بعضی وقتها که میای سر روی شونم میزاری
تمام غصه ها رو از دل من بر می داری
اما این فقط یه خوابه، خواب پشت پنجره!
وقت بیداری بازم غم میشینه تو حنجره!
سلام
من همیشه به وبلاگتون سر میزنم
سلام ای تنها بهونه واسه ی نفس کشیدن
هنوزم پر می کشه دل برای به تو رسیدن
واسه ی جواب نامت می دونم که خیلی دیره
بذا به حساب غربت نکنه دلت بگیره
عزیزم بگو ببینمکه چه رنگه روزگارت
خیلی دوست دارم تو مهتاب بشینم یه شب کنارت
سر تو مهربونی بذاری به روی شونم
تو فقط واسم دعا کن آخه دنبال بهونم
حالم رو اگه بپرسی خوبه تعریفی نداره
چون بلاتکلیفه عاشق آخه تکلیفی نداره
نکنه ازم برنجی تشنه ام تشنه ی بارون
چه قدر از دریا ما دوریم بیگناهیم هر دو تامون
بد جوری به هم می ریزه من و گاهی اتفاقی
تو اگه نباشی از من نمی مونه چیزی باقی
می دونی که دست من نیست بازیای سرنوشته
رو قشنگا خط کشیده زشتا رو برام نوشته
باز که ابری شد نگاهت بغضتم واسم عزیزه
اما اشکات رو نگه دار نذار اینجوری بریزه
من هنوز چیزی نگفتم که تو طاقتت تموم شد
سلام نازنین
وب لاگ جالبی داری
موفق باشی